درباره وبلاگ من مهدی ام.بچه اراک دنبال نویسنده ام کسی میتونه کمکم کنه خبرم کنه فقط با ی نظر ممنون........... موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان خـــــــــــــــــــــــــنده بازار
غضنفر از کنار جن رد میشه…
غضنفر با بروسلی داشت میجنگید
غضنفر تو یک دهی تزریقات چی بوده ، میخواسته به یک زنه آمپول بزنه. زنه از این شلیته های لایه لایه پاش بوده، هرچی غضنفر دامناش رو بالا میزده، تموم نمی شده. آخر غضنفر شاکی میشه، به زنه میگه: ببخشید خانم، ک.و.ن شما صفحه چنده؟
غضنفر میخواسته گوسفند قربونی کنه، چاقو گیر نمیاره خفش میکنه!
غضنفر با ماشینش میکوبه به دیوار به افسر راهنمایی میگه : یه روز یه غضنفر سوار تاکسی میشه به راننده میگه آقا لطفا منو دو نفر حساب کنین
از غضنفر میپرسن:
شب عروسی غضنفر مهمون ها پشت در حجله میگفتند غضنفر میاد بیرون میگه: وقتی خدا غضنفر رو آفرید فرشته ها پرسیدن تعظیم کنیم ؟ خدا گفت نه سنگ تو دستشه فرار کنید!
غضتفر داشته دنده عقب با ماشین از کوه میرفته بالا بهش میگن چرا دنده عقب میری میگه آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد میگن الان چرا دنده عقب می یای میگه اخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم!
زن غضنفربه شوهرش میگه برو جنگ هرکس میره کولرمیدن
به غضنفر میگن امتحان رانندگی قبول شدی ؟ میگه معلوم نیست ماشینو زدم تو دیوار ، سروان رفته تو کما منتظرم برگرده ببینم چی میشه !
دوست دختر غضنفر بهش میگه شلوارتو در بیار بخورمش
غضنفر داشته بچه دار میشده، بهش میگن دوست داری بچت پسر باشه یا دختر؟ میگه سالم باشه، کره خر باشه!
غضنفر با زنش دعواش میشه. زنش شب خوابیدنی یه یادداشت میزاره ساعت ۶ منو بیدار کن. زنه ساعت ۱۰ بلند میشه میبینه غضنفر یادداشت گذاشته پاشو زنیکه خر ساعت شیشه نظرات شما عزیزان: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 17:53 :: نويسنده : مهدی
![]() ![]() |